عناوين مطالب وبلاگ
- ودیم و می رفتیم دبستان به ما یاد دادند که :ممکن است یک روز یک نفر از راه برسد و بخواهد کیف های شما ر
- سالگیم هیچ پسری رو نبوسیدم یا هیچ غلطی نکردم...دقیقا این کار رو کردم تا بعدها پیش خودم سربلند باشم..
- یک زدم و رژ لب....و همین کارم باعث شد که آرو و قرار واسم نمونه....احساس فروپاشی می کردم...هوا کم آور
- دفتری که یک قلب تیرخورده در آن کشیده شده همراهتان نباشد...البته ما کاملا به شما اعتماد داریم و این
- چیزی با خود داشتند در آن را باز می کرد و محتویاتش را توص سطل آشغال بزرگی که کنار دستش بود خالی می کر
- ردم تا بعدها پیش خودم سربلند باشم... اولین باری که احساس حماقت کردم هم ۱۸ سالم بود وقتی دوستم حساب
- آرایش کردم دوم دبیرستان بودم....یه دختر با موهای سیخ سیخی و روسری ۵۰ سانتی....این چیزی بود که من بود
- از خودم پرسیدم واقعا چه چیزی مهم تره؟؟؟ ۱۳ سالم بود...نصفه شب زلزله اومد و ما همه بیدار شدیم....از خ
- ه ی بی ارزش ریاضی اتفاق افتاد: تقی ۹ تا پیچ و مهره داره و ۴ تا ازونا رو برمی داره،حالا چند تا واسش م
- د لاک صورتی رنگی بود که بابام یه غروب واسم خرید ...گمونم تا اون موقع لاک ندیده بودم چون وقتی زدم به
- د به شاخ گاو....حق با زنون بودیا نه؟؟ دنبال استحاله بودیم ...حرکت یا...فقط نقطه ی نهایی....می دانید
- م:تمام شب بیدار بوده ام..خیال دارم بخوابم که بابا زنگ می زند و می گوید پدربزرگ فوت کرده....وقتی می ر
- بزرگ و بابابزرگ می آیند خانه ی ما...قضیه بیشتر ار عید دیدنی ست...آنها آمده اند تا دخترشان را ببینند.
- ه از کمان رها شده حرکتی نمی کند و ساکن است .چون که تا وقتی که در آنی معین است در جایی معین است ،ساکن
- معتقید اصلا هیچ حرکتی وجود ندارد.....و برای اثبات این حرفتان بیایئد و مثال هم بزنید(دیگه بدتر!)....:
- ناغافل پایمان را می گذاریم روی یک مورچه ی ناقابل و به درک می فرستیمش ...خیلی دشوار است درک اینکه در
- .اینکه چه اتفاقی افتاد که اگر نمی افتاد...اینکه چه چیزهایی باید جا به جا می شدند و چه نتیجه ی دیگری
- که مثلا یک کسی آهنگی که من می گذارم را قطع کند تا مثلا شجریان بگوشد....اینکه مجبورم بعضی وقتها با بع
- های غذایی خودش و قومش با من حرف بزند...دست خودم نیست نمی توانم سکوت کنم ....و اگر خفه خون گرفتم حدا
- هر مار می سازد...اینکه می بینم بعد از این همه مدت هنوز به عادتهای آدمها عادت نکرده ام و هنوز هم گاهی
صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 10 11 12 13 صفحه بعد